کد مطلب:154179 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

میدان جنگ با ابن زیاد
یزید بن انس با سپاهیان بسرعت تمام بطرف موصل حركت كرد تا بسرزمین موصل رسید، ابن زیاد كه از آمدن سپاهیان كوفه آگاه شد جاسوسی فرستاد تا از مقدار سپاهیان تحقیق كند، جاسوس ابن زیاد اظهار داشت كه در حدود سه هزار سوار بیش نیستند، ابن زیاد شش هزار سرباز در مقابل ایشان فرستاد تصادفا یزید فرمانده سپاه مختار مریض گردید و حالش سخت شد سوار بر الاغی شد و افرادی او را نگه می داشتند و در میان سپاه سیر می كرد و سپاهیانرا به استقامت و پایداری سفارش می كرد و گفت: اگر من مردم ورقاء بن عازب اسدی فرمانده سپاه است و اگر او نیز آسیبی دید عبدالله بن ضمره رئیس لشكر خواهد بود، و پس از او سعر بن ابی سعر فرمانده قشون است.

یزید قبل از آفتاب در مقابل سپاه ابن زیاد صف آرائی كرد، و خود روی تختی قرار گرفت و چند نفر تخت او را در وسط پیاده نظام حمل می كردند و با صدای ضعیف سپاهیان را تحریك می كرد، هنوز آفتاب بالا نیامده بود كه سپاه شامیان درهم شكسته شد و فرار كردند و فرمانده آن ها ربیعة بن مخارق تنها ماند هر چه سربازان را صدا زد كه برگردند گوششان بدهكار نبود، عبدالله بن ورقاء اسدی و عبدالله ضمره بر او حمله كردند و او را كشتند و محل سپاهشانرا متصرف گشتند و آنچه به جای گذاشتند بودند سپاه عراق غارت كردند.

روز دوم ابن زیاد بجای ربیعه، عبدالله بن حمله را به فرماندهی سپاه برگزید، او با سپاه


مختار بجنگ پرداخت در این روز شكست سختی خوردند و رئیس سپاه كشته شد و سیصد نفر از آنان اسیر عراقیان شدند، هنگامیكه اسیرانشان را پیش یزید بن انس آوردند مرضش سخت شده بود آخرین لحظات زندگی را می پیمود، با دست اشاره كرد همه را گردن بزنند تمام اسیران را از دم شمشیر گذرانیدند!

یزید بن انس گفت: پس از من ورقاء بن عازب امیر و فرمانده شما است این جمله را گفت و جان به جان آفرین تسلیم كرد، سپاهیان از مرگ فرمانده خود ناراحت گشته و خود را باختند او را غسل داده، ورقاء بر او نماز خواند بخاك سپردند پس از دفن یزید، ورقاء فرمانده جدید با یاران خود به مشورت پرداخت و اظهار داشت برای من اندیشه ای پیدا شده مرا راهنمائی كنید همه میدانید كه ابن زیاد با سپاه سنگین شام عازم جنگ با ما است و ما جمعیت اندك قدرت مقاومت با او را نداریم اگر به سوی كوفه برگردیم خواهند اندیشید كه چون فرمانده نداریم برگشته ایم و با اینكه ما دو نفر از فرماندهان آن ها را كشته ایم همیشه از ما ترسان خواهند بود اما اگر مقاومت نموده و سپس شكست بخوریم پیشروی دیروز ما خنثی شده و از میان خواهد رفت، همه پیشنهاد ورقاء را پسندیدند و راه كوفه را پیش گرفتند! [1] .


[1] طبري 645:8 كامل 229:4.